جدول جو
جدول جو

معنی میش کوهی - جستجوی لغت در جدول جو

میش کوهی(شِ)
غرم. (لغت فرس اسدی) (یادداشت مؤلف) : گوشت بز کوهی و میش کوهی بدو (به گوشت گاو کوهی) نزدیک باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش کوهه
تصویر پیش کوهه
برآمدگی جلو زین اسب، قربوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیر کوهی
تصویر سیر کوهی
موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیر صحرایی، سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، ثوم برّی، بلبوس، سیر مو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیغ کوهی
تصویر تیغ کوهی
نوعی گل کم پر به رنگ زرد و شاخه های بلند و پرخار که بیشتر در کوهستان می روید، گل زرد
فرهنگ فارسی عمید
(خِ)
بیخ تفتی است که شوکران باشد و آنرا بیونانی تودریون گویند و بهترین آن را از تفت یزد آورند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هََ)
قادمۀ سرج. قاچ زین. قربوس زین. برآمدگی جلوی زین اسب:
به پیشکوهۀ زین برنهاده... چو یوغ
سوار گشته بر آن مرکبان رهوارم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
حالت و صفت و عمل میخ کوب، کوبیدن میخ بر زمین یا در دیوار و یا چیزی دیگر، (از یادداشت لغت نامه)، رجوع به میخ کوب شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
مقابل پشت کوه. قسمت قدامی کوه. آن سوی کوه که برابر باشد، نزدیک کوه و در دامنۀ آن
لغت نامه دهخدا
برآمدگی جلو زین اسب قاچ زین قربوس زین به پیشکوهه زین بر نهاده... چو یوغ سوار گشته بر آن مرکبان رهوارم. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میخ کوبی
تصویر میخ کوبی
کوبیدن میخ درجایی
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیک کوه و قرب دامنه آن، قسمت قدامی کوه ظن سوی کوه که برابر باشد مقابل پشت کوه
فرهنگ لغت هوشیار
پیشانی بند پارچه ای زنان
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی